هیچ وقت صورت مسأله را پاک نکنید
راحتترین کار، کاری نکردنست.
آن کس که همیشهی خدا! این پا و آن پا میکند، آن کس که همهروزه امروز و فردا میکند؛ هیچ وقت، به هیچ کجا نمیتواند رسید.
تا وقتی که دیگران
به جایِ تو فال میزنند
تا وقتی که دیگران
به جایِ تو بال میزنند
تو هیچوقت، برنده نخواهی شد
تو هیچوقت، پرنده نخواهی شد!
تعریفِ تازهای، دست و پا کُن
تصمیمِ تازهای بگیر
وگرنه، تعریف دیگران
تصمیمِ دیگران
همهی بود و نبودت را، خواهد گرفت!
“از نویسنده”
کوتاه نیامدن، کوتاهترین راه، برای رسیدنست.
مگر میشود “مسأله” نداشت، اما به “راه حل” رسید؟ مگر میشود “سوال” نداشت، اما به “جواب” رسید؟
تنها راه، برای به راهحل رسیدن، مسأله داشتنست.
مهارتِ “مسأله داشتن”، مهارتِ کمی نیست.
هیچ وقت، از مسأله فرار نکنید، هیچ وقت صورت مسأله را پاک نکنید.
زندگی کردن، و به راهحلهای تازه به تازه رسیدن، جرأت میخواهد.
اصلا، زندگی یک جرأت است: جرأتِ فکر کردن، جرأتِ تصمیم گرفتن، جرأتِ تازه شدن؛ و به خوشتنِ خداییِ خویش، فرا رسیدن… هر که نتواند بر عادتهای نخنماشدهی روزمرگی غلبه کند، هرگز نخواهد توانست شاهدِ پیروزی و شکوفایی را در آغوش بگیرد.
آن کس که صورت مسألهی منحصربهفرد خویش را پاک میکند؛ معنایش آن است که دارد نقش و نقشآفرینیِ خودش را از صحنه و پهنهی جهان و زندگی جهانی، پاک میکند!!
قدر مشکلات و مسائلتان را بدانید. اینها اگر نبودند، به هیچ راهحلی نمیتوانستید رسید!
من، به مشکلاتم، عشق میورزم.
من، مخالفانم را دوست میدارم. مخالفان من، معاونان مناند!!
اگر مخالفانم نبودند، بسیاری از عیبهایم را، هرگز نمیفهمیدم. اگر مخالفان من نبودند این همه راهحلهای تازهبهتازه را، از کجا میتوانستم آورد. هر که مشکلات و مسائل و مخالفانش کمتر است، بیخاصیتتر است!…
سعی کنید مسألهدارتر شوید!! خدای لطیف، پاسخها را، در دل پرسشها نهاده است. هیچ مسألهای، لاینحل نیست!
ما چون خاصیت بسیاری از گیاهان را نمیدانیم، به آنها میگوییم “علف هرز”!!!
این هم، به گونهای، صورت مسألهها را پاک کردنست.
بیایید بیندیشیم. بیایید “اندیشیدن” را فرابگیریم. همه چیز را، جوری دیگر ببینیم؛ و با نگاهی پاک و تابناک، نگرشِ نازنینِ دیگری را پیدا کنیم. انسان، پادوی هستی نیست؛ انسان، اتاق فکر جهان است!
بنبست، وجود خارجی ندارد. پرواز کنید. خودتان را از نو پیدا کنید، با خودتان مسابقه بدهید، و رکوردتان را هر روزه، تازهبهتازه بشکنید و به پیش بتازید!…
|نویسنده:ابوالقاسم حسینجانی
نظرات شما عزیزان: